هنوز زمان زیادی از حمله به آمران به معروف و ناهیان از منکر در نقاط مختلف کشور نمی گذرد که متاسفانه این بار در شهرستان سرخس شاهد حمله به آمر به معروف و ناهی از منکربودیم. اتفاقی تلخ که باید نسبت به این مسئله گریست.
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی نسیم سرخس؛ امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یکی از فروع دین جایگاهی مانند نماز دارد زیرا خداوند در قرآن کریم سوره مبارکه حج آیه 41 می فرماید: « کسانى که اگر آنان را در زمین به قدرت رسانیم، نماز بر پا مىدارند و زکات مىدهند و (دیگران را) به خوبىها دعوت مىکنند ( امر به معروف ) و از بدىها باز مىدارند ( نهی از منکر )؛ و پایان همهى امور براى خداست.» و در سوره ی مبارکه توبه آیه 71 نیز می فرماید: « مردان و زنان با ایمان ولی (و یار و یاور) یکدیگرند، امر به معروف و نهی از منکر میکنند، و نماز را بر پا میدارند، و زکات را میپردازند، و خدا و رسولش را اطاعت مینمایند، خداوند به زودی آنها را مورد رحمت خویش قرار میدهد خداوند توانا و حکیم است. »
بنابراین امر به معروف و نهی از منکر در کنار اقامه نماز و پرداخت از واجباتی است که متاسفانه امروزه در حال فراموش شدن است تا جایی که برخی حتی به خود جرات می دهند که به افرادی که این واجب الهی را انجام می دهند جسارت کنند و به آمران به معروف حمله کنند.
اتفاقی تلخ که چند روز پیش برای یکی از آمران به معروف و ناهیان از منکر در سرخس افتاد و باعث آسیب رسیدن جدی به او شد.
چند روز پیش و زمانی که آمربه معروف متوجه شد که فردی در حال ایجاد مزاحمت برای دختری است برای انجام واجب الهی از آن فرد درباره اقدامش سوال کرد که شاهد حمله این فرد با خودرو به سمت او بود که متاسفانه این آمر به معروف به شدت مجروح شد.
البته ضارب سریعا پس از این عمل قصد متواری شدن را داشته که بلافاصله دستگیر شده و تحویل مراجع قانونی داده شده است و در حال طی کردن مراحل قانونی است.
اما آنچه که باید به آن توجه داشت عمل قابل تحسین این آمر به معروف بوده که حتی تا پای جان برای انجام واجب الهی ایستاده و صحنه را خالی نکرده است.
و اما آنچه که باید به حال آن تاسف خورد و گریست، نه عمل این فرد ضارب بلکه تحت الشعاع قرار گرفتن امر به معروف و نهی از منکر و همچنین گسترش بزهکاری ها و فرهنگ های نامناسب غربی است. فرهنگ هایی که جامعه اسلامی را به سمت فساد می کشاند و کار به جایی رسیده که حتی به دلسوزان جامعه اسلامی حمله می کنند.
نکته ای که مسئولان باید نسبت به آن توجه داشته باشند ورود دغدغه مند به مسئله فرهنگ سازی و افزایش برنامه های فرهنگی منطبق با اسلام است تا دیگر شاهد این اعمال ننگین نباشیم.
در پایان لازم است تا به نصیحت های ولی امر مسلمین حضرت امام خامنه ای( مد ظله العالی ) نسبت به امر به معروف و نهی از منکر اشاره کنیم:
امام خامنه ای ( مد ظله العالی ) می فرمایند: بخش دیگرى که باز آن را مختصر عرض مىکنم که مربوط به عموم مردم است در درجهى اوّل عبارت است از امر به معروف و نهى از منکر در مسائل اجتماعى. البته در مسائل فردى، تقوا بسیار زیاد مورد توصیهى امیر المؤمنین است؛ اما در زمینهى مسائل اجتماعى شاید هیچ خطابى به مردم شدیدتر، غلیظتر، زندهتر و پُرهیجانتر از خطاب امر به معروف و نهى از منکر نیست. امر به معروف و نهى از منکر، یک وظیفهى عمومى است. البته ما باید تأسّف بخوریم از اینکه معناى امر به معروف و نهى از منکر درست تشریح نمىشود. امر به معروف، یعنى دیگران را به کارهاى نیک امر کردن. نهى از منکر، یعنى دیگران را از کارهاى بد نهى کردن. امر و نهى، فقط زبان و گفتن است. البته یک مرحلهى قبل از زبان هم دارد که مرحلهى قلب است و اگر آن مرحله باشد، امر به معروفِ زبانى، کامل خواهد شد. وقتىکه شما براى کمک به نظام اسلامى مردم را به نیکى امر مىکنید مثلًا احسان به فقرا، صدقه، رازدارى، محبّت، همکارى، کارهاى نیک، تواضع، حلم، صبر و مىگویید این کارها را بکن؛ هنگامى که دل شما نسبت به این معروف، بستگى و شیفتگى داشته باشد، این امر شما، امر صادقانه است. وقتى کسى را از منکرات نهى مىکنید مثلًا ظلم کردن، تعرض کردن، تجاوز به دیگران، اموال عمومى را حیف و میل کردن، دست درازى به نوامیس مردم، غیبت کردن، دروغ گفتن، نمّامى کردن، توطئه کردن، علیه نظام اسلامى کار کردن، با دشمن اسلام همکارى کردن و مىگویید این کارها را نکن؛ وقتىکه در دل شما نسبت به این کارها بغض وجود داشته باشد، این نهى، یک نهى صادقانه است و خود شما هم طبق همین امر و نهیتان عمل مىکنید. اگر خداى نکرده دل با زبان همراه نباشد، آنگاه انسان مشمول این جمله مىشود که «لعن الله الامرین بالمعروف التّارکین له». کسى که مردم را به نیکى امر مىکند، اما خود او به آن عمل نمىکند؛ مردم را از بدى نهى مىکند، اما خود او همان بدى را مرتکب مىشود؛ چنین شخصى مشمول لعنت خدا مىشود و سرنوشت بسیار خطرناکى خواهد داشت.
ولی امر مسلمین جهان گفتار خود را اینگونه ادامه می دهند: اگر معناى امر به معروف و نهى از منکر و حدود آن براى مردم روشن شود، معلوم خواهد شد یکى از نوترین، شیرینترین، کارآمدترین و کارسازترین شیوههاى تعامل اجتماعى، همین امر به معروف و نهى از منکر است و بعضى افراد دیگر درنمىآیند بگویند «آقا! این فضولى کردن است»! نه؛ این همکارى کردن است؛ این نظارتِ عمومى است؛ این کمک به شیوعِ خیر است؛ این کمک به محدود کردنِ بدى و شرّ است؛ کمک به این است که در جامعهى اسلامى، گناه، همیشه گناه تلقّى شود. بدترین خطرها این است که یک روز در جامعه، گناه به عنوان ثواب معرفى شود؛ کار خوب به عنوان کار بد معرفى شود و فرهنگها عوض شود. وقتىکه امر به معروف و نهى از منکر در جامعه رایج شد، این موجب مىشود که گناه در نظر مردم همیشه گناه بماند و تبدیل به ثواب و کار نیک نشود. بدترین توطئهها علیه مردم این است که طورى کار کنند و حرف بزنند که کارهاى خوب کارهایى که دین به آنها امر کرده است و رشد و صلاح کشور در آنهاست در نظر مردم به کارهاى بد، و کارهاى بد به کارهاى خوب تبدیل شود. این خطرِ بسیار بزرگى است.
بنابراین اوّلین فایدهى امر به معروف و نهى از منکر همین است که نیکى و بدى، همچنان نیکى و بدى بماند. از طرف دیگر، وقتى در جامعه گناه منتشر شود و مردم با گناه خو بگیرند، کار کسى که در رأس جامعه قرار دارد و مىخواهد مردم را به خیر و صلاح و معروف و نیکى سوق دهد، با مشکل مواجه خواهد شد؛ یعنى نخواهد توانست، یا به آسانى نخواهد توانست و مجبور است با صرف هزینهى فراوان این کار را انجام دهد. یکى از موجبات ناکامى تلاشهاى امیر مؤمنان با آن قدرت و عظمت در ادامهى این راه، که بالاخره هم به شهادت آن بزرگوار منجر شد، همین بود. روایتى که مىخوانم، روایتِ تکاندهنده و عجیبى است. مىفرماید: «لتأمرنّ بالمعروف و لتنهون عن المنکر او لیسلّطنّ الله علیکم شرارکم فیدعو خیارکم فلا یستجاب لهم»؛ باید امر به معروف و نهى از منکر را میان خودتان اقامه کنید، رواج دهید و نسبت به آن پایبند باشید. اگر نکردید، خدا اشرار و فاسدها و وابستهها را بر شما مسلّط مىکند؛ یعنى زمام امور سیاست کشور به مرور به دست امثال حَجّاج بن یوسف خواهد افتاد! همان کوفهاى که امیر المؤمنین در رأس آن قرار داشت و در آنجا امر و نهى مىکرد و در مسجدش خطبه مىخواند، به خاطر ترک امر به معروف و نهى از منکر، به مرور به جایى رسید که حَجّاج بن یوسف ثقفى آمد و در همان مسجد ایستاد و خطبه خواند و به خیال خود مردم را موعظه کرد! حَجّاج چه کسى بود؟ حَجّاج کسى بود که خون یک انسان در نظر او، با خون یک گنجشک هیچ تفاوتى نداشت! به همان راحتى که یک حیوان و یک حشره را بکشند، حَجّاج یک انسان را مىکشت. یکبار حَجّاج دستور داد و گفت همهى مردم کوفه باید بیایند و شهادت بدهند که کافرند و از کفرِ خودشان توبه کنند؛ هرکس بگوید نه، گردنش زده مىشود! با ترک امر به معروف و نهى از منکر، مردم اینگونه دچار ظلمهاى عجیب و غریب و استثنایى و غیر قابل توصیف و تشریح شدند. وقتىکه امر به معروف و نهى از منکر نشود و در جامعه خلافکارى، دزدى، تقلّب و خیانت رایج گردد و بتدریج جزو فرهنگ جامعه شود، زمینه براى روى کار آمدن آدمهاى ناباب فراهم خواهد شد.
البته امر به معروف و نهى از منکر حوزههاى گوناگونى دارد که باز مهمترینش حوزهى مسئولان است؛ یعنى شما باید ما را به معروف امر، و از منکر نهى کنید. مردم باید از مسئولان، کارِ خوب را بخواهند؛ آن هم نه به صورت خواهش و تقاضا؛ بلکه باید از آنها بخواهند. این مهمترین حوزه است. البته فقط این حوزه نیست؛ حوزههاى گوناگونى وجود دارد.
بیانات در خطبههاى نماز جمعه تهران 25 آذر 1379