شرایط جدیدی برای مسلمانان پیش آمده است. این اولین باری است که حاکم اسلامی دستور جنگ با مسلمانان را صادر میکند. هیچ یک از چهار حاکم قبلی جهان اسلام، (نه خود رسول خدا و نه سه جانشین او[1]) چنین نکردهاند. و تقدیر الهی آن است که این اولین تجربه، بسیار دشوار باشد. آنان که در برابر خلیفه قرار دارند، نه از تازه مسلمان شدهها، و یا مردمانی عادی و ناشناس، که از بزرگان عالم اسلامیاند: زبیر، طلحه و عایشه.
زبیر پسر عمه رسول الله صلی الله علیه و آله و همچنین خلیفه (امام علی علیه السلام) است. کسی است که در پانزده سالگی اسلام آورده، به حبشه و مدینه هجرت کرده است.[2] در ماجراهای بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله، مقاومت کرد آنقدر که سلمان گفت «هیچ کدام از ما چهار نفر[3] شدیدتر از زبیر سخن نمیگفت».[4] زبیر یکی از اصحاب شوری است.[5] طلحه نیز جزو سابقین است. در جنگهای بسیاری در سپاه اسلام جنگیده است. مدال جانبازی در جنگ احد را نیز دارد. او از اصحاب بیعت رضوان[6] و جزو اصحاب شوری نیز بوده است. جایگاه عایشه نیز بسیار روشن است؛ همسر رسول خداست. و خداوند در قرآن گفته است: «و همسرانش، مادران شما (مۆمنین) هستند».[7] علاوه بر این او دختر ابوبکر، اولین حاکم اسلامی بعد از رسول خداست.
اینها اموری است که باعث میشود امیرالمۆمنین علیه السلام در سرآغاز جنگ جمل جمله ای بگوید ماندگار برای تاریخ: «درِ جنگ با اهل قبله[8] باز شده است و عَلَم این جنگ را جز آنان که اهل بصیرت و صبر و آگاهی از جایگاه های حق باشند، کسی حمل نخواهند کرد.»[9]
آری اگر دو طرف جنگ مسلمان باشند، بصیرت باید داشت و آنان که بصیرت ندارند در این میدان خواهند لغزید هر چند در رکاب رسول خدا صلی الله علیه و آله با کفار جنگیده باشند. و این همان مشکلی است که امیرالمۆمنین علیه السلام در هر سه جنگ خود با آن مواجه بود.[10]
عوام بی بصیرت به دنبالِ خواص بی بصیرت
یکی از مواردی که عده ای در فتنه گرفتار شدند ماجرای جمل است. ابن مخنف میگوید امام علی علیه السلام بعد از اتمام جنگ جمل به کوفه بازگشته، سپس برخی بزرگان شهر را سرزنش کرد[11]:
«چه چیز باعث شد در جنگ شرکت نکنید؟ به خدا سوگند اگر به خاطر ضعف نیت و کم بصیرتی است قطعاً شما هلاک شدهاید...».[12]
عبدالله بن المعتم از صحابه رسول خدا صلی الله علیه و آله و فاتح موصل، حنظلة بن ربیع از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله و کاتب وحی و دیگر بزرگان در این جمع قرار دارند. لیلی زنی از زنان صحابه است که رسول خدا صلی الله علیه و آله را درک کرده است. او میگوید: «با رسول خدا در جنگها شرکت کرده، به پرستاری مریضان میپرداختم. آنگاه که علی به سمت بصره (برای جنگ جمل) حرکت کرد همراهش شدم اما وقتی عایشه را در طرف مقابل دیدم به شک افتادم».[13]
ثابت غلام ابوذر نیز از کسانی است دچار شک شده است؛ اما همراهی امام او را نجات داد. او میگوید: «همراه علی در جنگ جمل حاضر شدم اما وقتی عایشه را در طرف مقابل دیدم مانند مردم دچار شک شدم».[14] این بیان به خوبی نشان میدهد عموم مردم در این واقعه به تردید افتاده بودند و البته جایی که بزرگان کوفه از همراهی امام سرباز زده باشند، روشن است که مردم بیشتر دچار شک میشوند.
فریبِ کوردلان
مورد دیگر ماجرای حکمیت در جنگ صفین است. پس از درگیریهای بسیار بین سپاه امام و لشگر معاویه و کشته شدن تعداد زیادی از مسلمانان از دو طرف، در حالی که سپاه امام در موضع قدرت قرار داشت، حیله قرآنهای بر سر نیزه، کار ساز شد. لشگریان معاویه بیش از 500 قرآن بر نیزهها زدند! سپس فریاد زدند: «از خدا بترسید در برابر این قرآنها، بیایید بین خود با کتاب خدا حکم کنیم!»[15] عده ای که تیزبین بودند هم رای امام برای ادامه جنگ ماندند اما گروهی که به تصور خویش و با تردید همراه حاکم اسلامی مشغول مسلمان کشی شده بودند گفتند: «دیگر جنگ بر ما حلال نیست چه اینکه به کتاب خدا دعوت شدهایم».[16] همین امر سپاه را دو دسته کرد. خستگی از جنگ و فرار از مرگ نیز در کنار این عامل موجب شد تا امام تسلیم خواسته آنان شود.[17]
شیاطین زاهدنما
فرزند ناپاک این تفرقه و سپس حکمیت گروهی از افراد نادان بودند که در تاریخ با نام خوارج خوانده شدهاند. اینان علاوه بر معاویه، خود و امام را نیز کافر میدانستند. سپس به گمان خود توبه کردند و از امام خواستند تا توبه کند و الا در کفر باقی میماند! [18] جنگ نهروان با این جماعت نیز عده ای از اطرافیان امام را به شک انداخت. این بار شبهه از دو جنگ قبل سختتر است. اینان کسانی هستند که نمیتوان گفت حب دنیا آنها را فریفته تا مانند طلحه و زبیر پیمان بشکنند و یا چون معاویه بر خلیفه بشورند. اینان اهل زهد و عبادتند. پیشانی و زانوهایشان از فراوانی سجده پینه بسته و اهل قرآنند! جندب بن عبدالله میگوید: «با علی در جمل و صفین همراه بودم در حالی که اندک شکی در جنگ با آنان نداشتم تا اینکه با او در نهروان شرکت کردم. این بار گرفتار شک شدم و گفتم اینان قرّاء ما و بهترینهای ما هستند! آنها را بکشیم؟! این بسیار سنگینی است».[19]
سابقه های بر باد رفته
یکی از دشواریهای کار امیرالمۆمنین علیه السلام مواجهه با کسانی است که سابقه ای در اسلام داشته، اهل قبلهاند و جنگ با اینان بر مردمی که بصیرت کافی ندارند دشوار است. دو صحابی رسول خدا صلی الله علیه و آله به همراه همسر او که دختر خلیفه اول نیز هست، قرآنهای بر نیزه رفته و دعوت به حاکم کردن قرآن بین دو گروه مسلمان و پیشانیهای پینه بست و زهد فراوان قاریان مشهور قرآن، اموری است که دلهای کم بصیرت را میلرزاند و امام علی علیه السلام با این دلهای لرزان نمیتواند آن طور که باید جامعه را هدایت کند.
پی نوشت:
[1] - روشن است که هرچند این سه نفر در جهان اسلام بعد از پیامبر اکرم در صدر جامعه قرار گرفته، خود را در منصب جانشینی آن حضرت قرار دادند، اما این عمل بر خلاف دستور رسول الله بود. رسول خدا بارها صراحتاً اعلام کرد خلیفه بعد از او علی بن ابی طالب است. اما با کمال تأسف آنچه اتفاق افتاد این بود که بعد از رسول الله این سه نفر منصب خلافت را تصاحب کرده، هدایت جامعه را بر عهده گرفتند. اکنون در زمان خلافت امام علی، در عمل ایشان پنجمین نفری است که رهبری جامعه اسلامی را عهده دار است.
[2] - أسد الغابة،ج2،ص:98.
[3] - سلمان، مقداد، ابوذر و زبیر تنها افرادی بودند که دعوت امام علی را برای مقابله با جریان مصادره خلافت لبیک گفته با سرهایی تراشیده و شمشیرهایی آمده در منزل آن حضرت حاضر شدند!
[4] - الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی) ؛ ج1 ؛ ص84.
[5] - اصحاب شوری شش نفریاند که عمر برای تعیین خلیفه بعد از خود آنها را مشخص کرده بود تا بعد از مرگش، در جلسه ای یکی از خودشان را برای خلافت انتخاب کنند. و جالب این است که در آن شوری نیز زبیر به نفع امام علی کنار کشید و به او رای داد! در بین مسلمانان آن زمان اصحاب شوری از جایگاه بسیار بالایی برخوردار بودهاند.
[6] - بیعت رضوان بیعتی است که رسول خدا با تعدادی از مهاجرین و انصار بست. هنگامی که پیامبر اکرم و گروهی از مسلمانان به قصد عمره از مدینه راهی مکه شدند، قریش راه را بر آنان بستند و اجازه ورود ندادند. بلکه به پیک پیامبر که به سمت آنها فرستاده بود نیز حمله کرده شترش را کشتند. در این زمان پیامبر با همراهان خود پیمانی بست که از همراهی او فرار نکنند و تا پای مرگ یاریاش نمایند. این یمان جایگاه بلندی در بین مسلمانان داشت. ابن عباس در مۆاخذه معاویه جنایاتش را میشمرد. یکی از این جنایتها، آن است که معاویه افرادی از اهالی بیعت رضوان را کشته است.(غرر الأخبار ؛ ؛ ص268) امام حسن نیز در مناظره ای با معاویه فضایل پدرش را نام میبرد و یکی از این فضایل آن است که پدرش در بیعت رضوان شرکت کرده است. (شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید ؛ ج6 ؛ ص288).
[7] - احزاب، آیه6. قطعاً یکی از معانی این آیه آن است که همسران رسول خدا مانند مادران مۆمنانند در این جهت که بعد از رسول خدا نیز کسی نمیتواند با آنها ازدواج کند. همانطور که در همین سوره تصریح به این امر آمده است. چه بسا نگاه داشتن حرمت آنها نیز از آیه بر آید همانطور که امام علی نیز بعد ازایان جنگ جمل عایشه را با احترام بازگردانند. اما قطعاً معنای آیه عصمت همسران پیامبر نیست چه اینکه مادران مۆمنان نیز معصوم نیستند. عتابها و سرزنشهای رسول خدا نسبت به عایشه نیز گواه همین امر است. حتی در مورد خصوص جنگ جمل عایشه میگوید حضرت رسول به ما زنان خود گفته بودند: «سگهای منطقه حوأب بر یکی از شما پارس خواهند کرد در حالی که در راه جنگ با وصی من است»(من لا یحضره الفقیه، ج3، ص: 74، حدیث 3365: وَ- قَالَ ع أَوَّلُ شَهَادَةٍ شُهِدَ بِهَا بِالزُّورِ فِی الْإِسْلَامِ شَهَادَةُ سَبْعِینَ رَجُلًا حِینَ انْتَهَوْا إِلَى مَاءِ الْحَوْأَبِ فَنَبَحَتْهُمْ کِلَابُهَا فَأَرَادَتْ صَاحِبَتُهُمُ الرُّجُوعَ وَ قَالَتْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یَقُولُ لِأَزْوَاجِهِ إِنَّ إِحْدَاکُنَّ تَنْبَحُهَا کِلَابُ الْحَوْأَبِ فِی التَّوَجُّهِ إِلَى قِتَالِ وَصِیِّی- عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع فَشَهِدَ عِنْدَهَا سَبْعُونَ رَجُلًا أَنَّ ذَلِکَ لَیْسَ به ماءِ الْحَوْأَبِ فَکَانَتْ أَوَّلَ شَهَادَةٍ شُهِدَ بِهَا فِی الْإِسْلَامِ بِالزُّورِ). این حدیث با تعابیر متفاوت در کتب تاریخی اهل سنت نیز آمده است: برای نمونه ر.ک: الامامة و السیاسة، ج1، ص83 و الانساب، ج4، ص298 و انساب الاشراف، ج2، ص224 و البدایة و النهایة، ج6، ص212. در بسیاری از این موارد آمده است که عایشه با شنیدن صدای سگان تصمیم به بازگشت گرفت.
[8] - منظور این است که دشمن شما در این جنگ کفار نیستند بلکه آنان هم اهل نماز به سوی قبلهاند و مسلمانند. بر خلاف جنگهای قبلی که مسلمانان با کفار (غیر مسلمانان) میجنگیدند، در زمان خلافت امام علی علیه السلام جنگهایی در گرفت که هر دو طرف جنگ اهل قبله بودند. این جملات را امام قبل از جنگ جمل (اولین جنگ امیرالمۆمنین) فرموده است.
[9] - نهج البلاغة (صبحی صالح)، ص: 248.
[10] - البته مدتها قبل رسول خدا هشدارهایی داده، کدهایی معرفی کرده و بیاناتی داشته است که حجت را بر همه تمام میکند. اما آنها که دنبال کدها نرفتهاند، و در فرمایشات ایشان دقت نکردهاند در این فتنهها گرفتار میشوند.
[11] - نکته مهم این است که هرچند امام در این جنگ پیروز شدند اما بزرگان را سرزنش میکنند زیرا عدم حضور آنان در سپاه امام در نظر مردم به معنای قبول نداشتن این جنگ یا لااقل تردید در آن است و این امر موجب کاسته شدن اقتدار امام در بین مردم است. امری که نهایتاً موجب ضعف حکومت اسلامی میگردد.
[12] - وقعة صفین، ص7.
[13] - طرف من الأنباء و المناقب ؛ ؛ ص452در ادامه روایت لیلی از عایشه در مورد فضیلت امیرالمۆمنین سۆالی میپرسد و عایشه حدیثی از رسول خدا میخواند. اینکه سرنوشت نهایی لیلی در این جنگ چه میشود نقل در این روایت نشده است
[14] - الأمالی (للطوسی)، ص: 506.
[15] - وقعة صفین، ص478.
[16] - همان 479.
[17] - همان 484
[18] - مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج3، ص: 188.
[19] - الإرشاد، ج1، ص 317. البته باز هم همراهی امام نجات بخش است. جندب به سبب جدا نشدن از امام، با عنایت آن حضرت حق را میشناسد و نجات مییابد.