خداوند متعال می فرماید:
بنده من! اگر میدانستی چقدر دوستت دارم، توبه میکردی و از اشتیاقم میمردی!
توبه در لغت به معنای رجوع و بازگشت است. بازگشت در امور فیزیکی معنای روشنی دارد، یعنی این که انسان راهی را برود و سپس آن راه را بر گردد، اما در امور نفسانی و قلبی هم توبه معنای خاص خود را دارد، یعنی روح و نفس انسان که مدتی از حیات خود را با یک سری از صفات و خصلت ها گذرانده و سپری کرده و با آن ها همدم بوده است، به دلیل یک انقلاب و تحول درونی آن ها را ترک کند و بر گردد.
هدف از این کار این است که آثار گناه از جان و روح انسان پاک و محو شود. این امر از نظر مبانی فلسفی هم امکان پذیر است، چون روح انسان ویژگی خاصی دارد. از نظر تشبیه می توان گفت: روح مثل مانیتور کامپیوتر است که می توان بر آن چیزهایی نوشت یا آن نوشته ها را پاک کرد. چنین قابلیتی در روح انسان هم هست هر چند شاید به این سادگی نباشد. در مورد کامپیوتر، پاک کردن با زدن یک کلید انجام می شود، ولی برای پاک کردن آثار گناه از روح و روان، باید همت والایی داشت، با این حال انسان این توانایی و قدرت را دارد که آثار باقی مانده از گناهان و آلودگی ها را از روح خود بزداید. این همان توبه حقیقی است و در واقع توبه اشاره به همین فرآیند پالایش روح دارد.
.
.
ماه رمضان بهترین زمان استغفار
یکى از معارف روزه ، گرایش به توبه است که در جاى جاى مناجاتها و ادعیه مربوط به ماه رمضان به چشم مىخورد از جمله ، در جوشن کبیر آمده است : یا من یقبل عند التائبین و یا یقبل التوبة عن عباده و یا من یحب التوابین و یا قابل التوبات و یا حبیب التوابین
یکى از عوامل ارتقاى روزه ، توبه و استغفار است . توبه عبارت است از وصل بعد از قطع ؛ قطعى که رجوع در آن نمایان است . توبه هم به خدا نسبت داده شده است و هم بر انسان ، بر این اساس هم خدا تواب است و هم انسان ، ولى تفاوت آن دو از حیث ماهیت مصادیق است .
توبه یعنی دست کشیدن از گناه به گونه اى صحیح خدا پسند را توبه بشرى گویند؛ توبه ؛ یعنى بازگشت از گناه به سوى اطاعت و بازگشت از قطع رحمت به وصل رحمت راغب همچنین یادآور مى شود، هنگامى که گفته مى شود خدا توبه کرد؛ یعنى، خدا که فضل خود را دریغ داشته بود، دوباره شامل حال بنده کرد، ولى وقتى گفته مى شود انسان توبه کرد؛ یعنى انسان دست از گناه کشید و به سوى خدا بازگشت : تاب الله اى الیه بفضله … رجع الیه عن المعصیة .
همیشه کسی که از ته دل از گناه پشیمان باشد می تواند توبه کند اما شبهای ماه مبارک رمضان بالاخاص شبهای قدر توبه بندگان پذیرفته تر است.
ارکان توبه
امیرالمومنین (ع ) در تعریف توبه فرمود توبه عبارت است از: پشیمانى به قلب و طلب آمرزش گناهان با زبان و ترک گناه و معصیت با اعضا و جوارح و تصمیم بر اینکه مجددا مرتکب گناه نشود. توبه داراى ارکانى است که مهمترین آنها عبارت اند از:
۱٫ اقرار و اعتراف
۲٫ پشیمانى ، ندامت و ترک گناه
۳٫ تصمیم به عدم روى آوردن به گناه در آینده
۴٫ جبران مافات
اثرات مثبت توبه :
الف) توبه کننده ، محبوبیت خاصى در پیشگاه خدا دارد.
پیامبر اکرم فرمود :توبه کننده واقعى از گناه، مانند کسى است که گناهى مرتکب نشده است .
ب) توبه باعث شستشوى دل است .
پیامبر اکرم فرمود :توبه سبب طهارت و پاکى قلب مى شود و گناهان را از وجود توبه کنند مى زداید.
ج) توبه باعث جلب رحمت الهى مى گردد.
پیامبر اکرم فرمود: توبه موجب نزول رحمت است.
د) توبه آدمى را از فشار وجدان اخلاقى مى رهاند.
آثار منفى گناهان :
الف) ترک توبه آفات و بلاها در پى دارد.
ب) توبه نکردن موجب سلب نعمت مى شود.
ج) ذلت و خوارى در صورت عدم بازگشت و توبه نکردن .
د) کیفر اخروى در صورت اصرار بر معصیت و گناه ترک توبه .
ه) کیفر دنیوى
توبه نصوح
توبه نصوح عبارت از توبه شکست ناپذیر است ؛ توبه اى که دوام و ثبات داشته باشد.
امام باقر (ع ) فرمودند:
وقتى بنده خدا توبه شکست ناپذیر مى کند، خداوند او را دوست مى دارد و در نتیجه ، در دنیا و آخرت گناهان او را مى پوشاند.
راوى پرسید خداوند چگونه پرده پوشى مى کند؟
امام (ع ) فرمودند:
هر چه از گناهان که دو فرشته موکل علیه او نوشته اند، از یادشان مى برد و به جوارح و اعضاى بدن او دستور مى دهد تا گناهان او را پنهان کنند و نادیده بگیرند و به مراکزى که او در آنجا، مرتکب گناه شده است ، دستور مى دهد تا آن گناهان را پنهان نماید. او در این صورت در قیامت به گونه اى حضور مى یابد که گناهى ندارد تا گواهانى علیه او گواهى دهند.
عمق توبه
توبه تنها استغفار یا پشیمانی از گذشته و حتی تصمیم به ترک در آینده نیست، بلکه علاوه بر همه اینها باید شخص گنهکار در مقام جبران برآید و فسادی را که مرتکب شده جبران نماید.
این صحیح نیست که مثلا در جلوی دیگران فردی را به دروغ و حیله متهم کنیم و بعد در خانه خلوت استغفار نماید. پس باید حقوقی از خداوند مثل نماز و روزه و عبادات و تکالیفی را که ضایع و ترک کرده و نیز حقوقی از مردم را که تباه ساخته جبران نماید و آنها را تدارک کند و حقوق مردم را به آنها برگرداند و در صورت امکان و دسترسی از آنها رضایت و حلالیت بطلبد.
«توبه» در لغت به معناى رجوع است و خداوند همه مؤمنان را دستور به توبه مىدهد: «وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ؛ اى مؤمنان همگى به سوى خدا رجوع کنید تا رستگار شوید» (نور آیه ۳۱٫)
هر قدر آثار واقعى توبه در اعمال و کنشهاى ما بیشتر هویدا گردد. یعنى رغبت کمترى به گناه و اراده و عزم راسخترى در اطاعت پروردگاریابیم نشان مىدهد که توبه ما توبه واقعىترى بود و به همین نسبت مقبولتر واقع گردیده است.
توبه گاهى رجوع از معصیت به اطاعت است؛ یعنى، انسان تبهکار از معصیت خود دست بردارد. نسبت به گذشته جداً پشیمان باشند و آن را جبران کنند و نسبت به آینده هم عزم قطعى بر ترک خلاف داشته باشند. البته ترسیم و جبران گذشته کار آسانى نیست؛ بلکه حقوق فراوانى دارد که باید همه آنها جبران شود؛ از جمله:
۱٫ حقالله
آنچه از واجبات و وظایف الهى بر عهده دارد، اعاده نماید.
۲٫ حقالنفس
امام سجاد(علیه السلام) در رساله حقوق مىفرماید: حق نفست این است که آن را در طاعت خدا به کار برى.
۳٫ حقالناس
آنچه از حقوق مردم ضایع نموده، باید جبران و ترمیم کند.
شرایط پذیرش توبه:
۱٫ گناه را از روی جهالت و نادانی و طغیان غرایز و تسلط هوس های سرکش و چیره شدن آنها بر نیروی عقل و ایمان انجام داده باشد نه از روی انکار حکم خداوند و عناد و دشمنی، چون چنین گناهی حکایت از کفر انسان می کند و توبه از آن قبول نیست مگر این که از این حالت بازگردد و دست از عناد و انکار بشوید.
۲٫ هنوز چندان زمانی از گناه نگذشته توبه کند و زود پشیمان شود و به سوی خدا بازگردد، زیرا توبه کامل آن است که آثار و رسوبات گناه به کلی از روح و جان انسان شسته شود و کمترین اثری از آن در دل باقی نماند و این در صورتی است که در فاصله نزدیکی قبل از ریشه دواندن گناه در دل، انسان پشیمان گردد، در غیر این صورت غالبا اثرات گناه در زوایای قلب و جان انسان باقی می ماند، پس توبه کامل آن است که زود انجام پذیرد.
علامت پذیرش توبه:
اگر توبه حقیقی باشد به طور قطع پذیرفته خواهد شد و خدای متعال توبه بنده خود را رد نمی کند، اما در عین حال از چند طریق انسان مىتواند تا حدودى دریابد که توبه او مورد پذیرش واقع گردیده است:
الف) احساس بهجت و آرامش خاصى که پس از دعا و توبه به انسان دست مىدهد یا به تعبیر دیگر احساس سبکى از گناهان وآلودگىها.
ب ) هر قدر انسان از گناهان خود به طور جدى پشیمان شده و با تضرع و التجاى بیشترى خدا را بخواند توبه او مقبولتر است. بنابراین میزان انقلاب روحى انسان در حال استغفار نیز مىتواند به عنوان یک علامتى به کار آید.
ج ) میزان اعتماد به وعدههاى نیکوى الهى قابلیت و عنایات الهى را افزون مىسازد. بنابر این هر اندازه خدا باورى و توکل و اعتماد به وعدههاى اورا در خود افزون یافتیم مىتوانیم بیشتر امید یابیم که ما را پذیرا گشته است.
د ) هر قدر آثار واقعى توبه در اعمال و کنشهاى ما بیشتر هویدا گردد. یعنى رغبت کمترى به گناه و اراده و عزم راسخترى در اطاعت پروردگاریابیم نشان مىدهد که توبه ما توبه واقعىترى بود و به همین نسبت مقبولتر واقع گردیده است. امام امت (ره) مىفرمودند: اگر بعد از ماه مبارک رمضان تغییرى در حالات خود یافتید به همان نسبت وارد ضیافتالله شدهاید ولى اگر دگرگونى در شما پدید نیامد از آن بىبهره ماندید.
زمان هایی که توبه بی تأثیر است
الف : توبه در زمان نزول بلا
انسانى که گرفتار چنگال بلا شده است، اگر در آن حال توبه کند، چنین توبه اى بى اثر است.
از این رو، خداوند در آیه ۶۵ سوره عنکبوت مى فرماید:
… این مشرکان و بت پرستان، هنگامى که بر کشتى سوار مى شوند و در امواج خروشان آن گرفتار گشته، و اسیر گرداب هاى خطرناک مى گردند، از روى اخلاص، خدا را مى خوانند ولى نه این دعا ارزش دارد و نه آن اخلاص سودى خواهد داشت و این توبه مۆثّر نخواهد افتاد زیرا این توبه اضطرارى و به نوعى اجبارى است، مانند شخصى که زیر ضربه هاى تازیانه استغفار و توبه کند، همان گونه که چنین استغفار و توبه اى پذیرفته نیست، چنان توبه و دعایى نیز پذیرفته نخواهد شد.
ب ـ توبه گنه کاران در هنگام مرگ
وقتى سیلى اجل به گوش انسان نواخته و چشم برزخى او باز شد و یقین به مرگ و وداع با دنیا ایجاد شد، دیگر توبه انسان پذیرفته نخواهد شد چه این که خداوند متعال در آیه ۱۸ سوره نساء مى فرماید:
«وَ لَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ حَتّى اِذا حَضَرَ اَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ اِنّى تُبْتُ الاْنَ وَ لاَ الَّذینَ یَمُوتُونَ وَ هُمْ کُفّارٌ اُولئِکَ اَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً اَلیماً » ؛
براى کسانى که کارهاى بد را انجام مى دهند، و هنگامى که مرگ یکى از آنها فرا مى رسد، مى گوید الان توبه کردم، توبه نیست و نه براى کسانى که در حالِ کفر از دنیا مى روند .اینها کسانى هستند که عذاب دردناکى برایشان فراهم کرده ایم.
از جمله این افراد، فرعون، طغیانگر بزرگ عصر حضرت موسى(علیه السلام) است که هنگام غرق شدن در نیل خواست توبه کند که توبه اش رد شد.
ج ـ توبه به هنگام مشاهده عذاب الهى
بسیارى از مردم با مشاهده عذاب الهى، توبه مى کنند چنین توبه اى نیز بى اثر است. خداوند متعال در این رابطه در آیات ۸۴ و ۸۵ سوره مۆمن (غافر) مى فرماید:
«فَلَمّا رَأَوْا بَأْسَنا قالُوا آمَنّا بِاللّهِ وَحْدَهُ وَ کَفَرْنا بِما کُنّا بِهِ مُشْرِکینَ فَلَمْ یَکُ یَنْفَعُهُمْ ایمانُهُمْ لَمّا رَأَوْا بَأْسَنا سُنَّتَ اللّهِ الَّتى قَدْ خَلَتْ فى عِبادِه وَ خَسِرَهُنالِکَ الْکافِرُونَ » ؛
هنگامى که عذاب شدید ما را دیدند، گفتند: “هم اکنون به خداوند یگانه، ایمان آوردیم و به معبودهایى که همتاى او مى شمردیم کافر شدیم.” امّا هنگامى که عذاب ما را مشاهده کردند، ایمانشان براى آنها سودى نداشت. این سنّت خداوند است که همواره در میان بندگانش اجرا شده، و آنجا کافران زیانکار شدند.
****************************
قول بزرگان درباره استغفار
****************************
زمان توبه
از مواقع توبه، ایامالله است و یکی از ایامالله، شبهای قدر است که همه دست استغفار به آستان الهی بلند میکنند و میگویند «الهی العفو»
حدیث دلسپردن، ص ۶۵ (دکتر مرتضی آقا تهرانی)
رساترین بشارت
از رساترین بشارتهایی که درباره ماه رمضان وارد شده است نفرین پیامبر صلی الله علیه و آله است بر کسی که در آن آمرزیده نشود.
المراقبات، ص ۲۱۵ (حاج میرزا جواد ملکی تبریزی)
توبه نصوح
محمدبن احمد میگوید: از امام هادی علیهالسلام پرسیدم: توبه نصوح (خالص) چیست؟ حضرت در پاسخ من نوشت:
این که باطن و درون(در مقام توبه) همانند ظاهر باشد؛ بلکه باطن از ظاهر، برتر باشد.
جهاد با نفس، ص ۳۲۷ (شیخ حر عاملی)
توبه؛ باب الامان
استغفار یعنی: طلب مغفرت و آمرزش گناهان از درگاه الهی، که اگر درست و جدی انجام شود، باب برکت الهی را به روی انسان باز میکند و او را به امان و لطف و توفیق ربوبی بهرهمند مینماید و در پی آن، فتوح در میدانهای گوناگون حاصل میشود.
از ملک تا ملکوت، ص ۳۶۹ (سیدحسین تقوی)
شرایط توبه
توبه سه شرط دارد: اول ندامت و پشیمانی از عملکرد گذشته. دوم: تصمیم جدی بر عدم بازگشت. سوم: جبران کوتاهیها و تقصیرات آن.
سیری در سلوک عارفان، ص ۶۲ (دکترسیدحسین ابراهیمیان)
شرط قبولی توبه
یزید بن معاویه بعد از حادثه کربلا به علی بن الحسین علیه السلام گفت: اگر من توبه کنم، قبول میشود؟ امام فرمود: بله؛ اگر واقعاً توبه کنی قبول میشود. ولی او هرگز توبه نکرد.
(و هیچگاه موفق به توبه نشد، و از اینجا نادرستی این عقیده روشن می شود که عده ای می پندارند وقتی می توانیم توبه کنیم پس چرا گناه نکنیم؟ غافل از اینکه خداوند اگر چه از روی رحمتش دری به سوی بندگان گشوده به نام توبه؛ اما از روی حکمتش تنها عده ای خاص را موفق به توبه می کند کسانی که از روی جهالت و استضعاف فکری به گناه آلوده شدند.)
حکایتها و هدایتها، ص ۲۰۵ (شهید مرتضی مطهری)
توبه برای توبه
باید در حال استغفار، حالت ظاهری و صورت و قلب و باطن بنده بسان گناهکارانی باشد که از محضر خداوند بزرگ ـ که به تمام اسرار آگاه است ـ طلب آمرزش و مغفرت میکنند؛ زیرا اگر در حالی که قلبش به غفلت و عقلش به نسیان و فراموشی مبتلاست و یا با حالت کسالت و سستی از خداوند ـ جل جلاله ـ طلب آمرزش کند، اینگونه استغفار، خود از جمله گناهان است.
ادب حضور، ص ۳۵۰ (سید بن طاووس)
تولدی دیگر
توبه، چرک و آلودگی قلب را میشوید و زنگارهای آن را میزداید اینجاست که توبه کننده به درد و درمانش واقف شده، از گناهانش به در میآید؛ همچون روزی که از مادرش متولد شده است.
صراط سالک، ص ۱۷۷ (علی محیطی)
توبه؛ یک نیاز همگانی
توبه، عبارت از رجوع و بازگشت از حال پستتر و پایینتر به مرتبه عالی و برتر از آن است و در عالم وجود جز ذات ذوالجلال که غنی بالذات است، موجودی یافت نمیشود که از هرجهت کامل بوده، نیازی به ترقی و تکامل نداشته باشد و این است که معنای نیاز همگان را به توبه تصحیح میکند.
اسرار الصلوه، ص ۷۶ (میرزا جواد ملکی تبریزی)
تأخیر در توبه…
گناهان به منزله سموم قاتلهاند همچنان که (آدمی) در سموم باید مداوا کند پیش از آن که او را هلاک کند، همچنین واجب است بر کسی که گناه کند مبادرت نماید به توبه، پیش از آن که او را هلاک کند؛ پس تأخیر توبه، گناه دیگر خواهد بود.
حق الیقین، ص ۶۲۰ (علامه مجلسی)
راه محو گناهان
کسی که توبه میکند باید آثار گناهان گذشته را از دل خود محو کند و محو آنها به طاعات و عبادات میشود.
معراج السعاده (ملااحمد نراقی)
شوق برگشت
از وحی خداوند به داوود علیه السلام است که فرمود:
ای داوود! اگر آنان که از من رویگردان شدهاند، میدانستند که چهگونه در انتظارشان هستم و چه مهری نسبت به آنان دارم و چهقدر مشتاقم که معصیتشان را ترک کنند، از اشتیاق من میمردند و در راه محبتم، بند از بندشان جدا میشد.
محمدبن احمد میگوید:
از امام هادی علیهالسلام پرسیدم: توبه نصوح (خالص) چیست؟ حضرت در پاسخ من نوشت: اینکه باطن و درون(در مقام توبه) همانند ظاهر باشد؛ بلکه باطن از ظاهر، برتر باشد.
المحجه البیضاء، ج ۸، ص ۶۲
قرب الیالله
همین که انسان گردنکلفتی نمیکند و در مقام عذرخواهی و اقرار به گناه برمیآید، یک مرحله به خدا نزدیک میشود.
نجوای عاشقانه، ص ۹۱ (علامه مصباح یزدی)
دعای آخر
الهی! اگر پشیمانی در پیشگاه حضرتت توبه است پس من از همه پشیمانترم و اگر ترک گناه، توبه محسوب میشود پس نخستین توبهکننده منم و اگر استغفار سبب ریختن گناهان است من در برابرت از استغفارکنندگانم.
صحیفة سجادیه
.
.
**************************
پاسخ آیت الله مجتبی تهرانی به یک سؤال
***************************
.
.
.
چرا معصومان(ع) برای خود استغفار می کنند؟
انبیا و اولیای خدا که معصوم هم هستند، اوّل برای خودشان طلب مغفرت میکنند و «ربّ اغفِر لِی» می گویند. چرا؟ در اینجا وجوهی را برای پاسخ به سؤال مطرح کرده اند که من به بعضی از آن وجوه اشاره میکنم.
وجه اوّل؛ آموزش
وجه اوّل: گفته اند که اینها برای ما مُذنِبین، جنبه آموزشی داشته است. یعنی معصومین خواستهاند به گناهکاران بیاموزند که وقتی خواستی دعا کنی، اوّل از خدا بخواه که از سر تقصیراتت بگذرد، بعد بقیّه دعاهایت را مطرح کن. این وجه با آن مطالبی که در گذشته گفتیم هم تطبیق میکند؛ به خصوص با آن عبارتی که در دعای کمیل از علی(علیهالسلام) بود که داشت: «اللَّهُمَّ اغفِر لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَحبِسُ الدُّعَاءَ». یعنی خدایا، آن گناههایی که موجب حبس دعا میشود را ببخش!
ما سابقاً «موانع اجابت دعا» را بحث کردیم و گفتیم که اوّلین مانع، گناه است. گناه موجب میشود که دعا مستجاب نشود. دیدید که در دعای کمیل هم همین را داشت: «اللَّهُمَّ اغفِر لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَحبِسُ الدُّعَاءَ». حبس دعا یعنی این که دعا از این دو لب بالاتر نمیرود. اهل معرفت که این را در یک قالب معرفتی میریزند، میگویند که این از حُجُب ظلمانی است. ما گفتیم «مانع»، آنها میگویند «حجاب». گناه موجب میشود که دعا مستجاب نشود و مانع و حجاب است؛ حجابش هم حجاب ظلمانی است. این یک توجیه بود.
وجه دوم؛ التذاذ معنوی
وجه دوم: گفته اند جهت آموزشی مطرح نیست؛ یعنی حضرات معصومین نمیخواستند به گناهکاران دعا کردن را بیاموزند، بلکه خودِ کُرنش نسبت به معبود، خود این تضرّع و اظهار عجز کردن به معبود، لذّتبخش است و لذّت معنوی دارد. دعا اظهار کُرنش و عجز و تضرّع نسبت به معبود است. اولیای خدا دنبال التذاذات نفسانی که نیستند؛ اینها دنبال التذاذات معنوی بودند. لذا میخواستند از این لذت بیبهره نمانند و این لذت معنوی را هم بچشند.
لذا اینها در همین قوالب اظهار عجز، تضرع، کُرنش، ضعف و نقص کردهاند. پس این دعاها و طلب غفرانها از طرف انبیا و اولیای معصوم الهی، صِرفاً به جهت تعلیم و آموزش گناهکاران نبوده است؛ بلکه خودشان هم میخواستند یک لذّت معنوی ببرند؛ میخواستند اظهار نقص و کمبود نسبت به معبود کنند و این یک لذّت معنوی دارد. اینها میخواستند از این لذّت معنوی بیبهره نمانند. این وجه دوم بود.
وجه سوم؛ رفع حجب نورانی
وجه سوم: توجّه اولیای خدا که دارای مقامات معنوی هستند به اعمال صالح و همان مقامات عالی معنوی مثل توکل، رضا و تسلیم، خودِ این توجه یک حجاب است؛ البته این حجاب، از حُجُب ظلمانیه نیست، بلکه از حُجُب نوریّه است. همین توجه برای اولیای خدا سیّئه محسوب میشود. لذا گاهی در این قالب میریزند که: «حَسَنَاتُ الْأَبْرَارِ سَیِّئَاتُ الْمُقَرَّبِین». حسنات ابرار، برای مقرّبین سیئه است. توجه به این حسنه، حجاب است. التفات مقربین، چه به اعمال صالح و چه به مقامات معنویه، برای آنها سیئه است و استغفار آنها به خاطر توجّهات آنها به حُجُب نوریّه است. این وجه سوم بود. وجه چهارمی هم از استادم (رضواناللهتعالیعلیه) هست که جلسه آینده میگویم.