آن را که مبتلای حسن آفریده اند
غرق غم و بلای حسن آفریده اند
سینه زنیم و سینه ی ما جایگاه اوست
این سینه را سرای حسن آفریده اند
دیوانه وار نعره زنم مجتبی مدد
دل را پُر از هوای حسن آفریده اند
افراشته باد پرچم آقاییِ حسن
سر را به زیر پای حسن آفریده اند
باید که با مرام حسن آشنا شوی
ما را به اقتدای حسن آفریده اند
محتاج سفره ات همه حتی کریم ها
خوردند دانه از کرمت یا کریم ها
هر صبح عطر کوی شما می وزد به ما
مستانه می وزد به دل ما نسیم ها
مست است دل ز عهد الستُ بربکم
ما سینه می زنیم در غم تو از قدیم ها
از قبر بی ضریح تو خورشید می دمد
ای جان! فدای غربت کویت کلیم ها
بر خاک قبر تو همه تعظیم می کنند
بنگر دمی به قامت قامت دو نیم ها
با صادق است و باقر و سجاد هم جوار
یا مجتبی بقیع تو باشد حریم ها
قیام سبز در عالم پدیده ی حسن است
که سیب سرخ، یقیناً رسیده ی حسن است
دلی که جای قدوم حسین گردیده
به یمن گوشه نگاهی ز دیده ی حسن است
غزل سروده شده از ازل برای حسین
ولی حسین پیام قصیده ی حسن است
اگر که کرببلا شد علم بدان جانا
قیام کرب و بلا خود پدیده ی حسن است
حسن به گریه کنان حسین می بالد
حسین اشک چکیده ز دیده ی حسن است
تمام عمر به دنبال رایت حسنم
که من غلام حسین از عنایت حسنم
ای دل زمان عرض تشکر به کبریاست
جشن عموم شکرگذاری بنده هاست
ماه خدا سفره ی عام ضیافت است
ماه حسن نگاه حسن ماه مجتباست
توحید را که شرط ولایش نوشته اند
اینک حسن امام بشر حجت خداست
بر خاک دوست ناصیه ی شکر می نهیم
ابن بوتراب در این سجده ذکر ماست
نوری که سجده گاه ملائک شود چه باک
آدم اگر به خویش کند سجده پس رواست
اسما را به معنی تام و تمام اوست
یعنی که اسم اعظم اسما کبریاست
شیرین ترین عسل دم افطار نام اوست
یارب چه قدر نام حسن با دل آشناست
اهل بهشت سید خود را صدا کنند
او سرور تمام جوانان باصفاست