چهار سال مریض بود. کلی دوا دکتر کردیم. فایده نداشت.آخرین بار بردیمش پیش بهترین متخصص اطفال توی اصفهان.
معاینه اش کرد و گفت:« کبدش از کار افتاده . شاید تا فردا صبح بیشتر زنده نمونه!»
پدرش سفره حضرت اباالفضل(ع) نذر کرد. آقا شفایش داد. دفعه آخری که رفت جبهه ازش پرسیدم کی برمی گردی؟
جواب داد:«هر وقت کربلا آزاد شد».
توی عملیات والفجر1 شده بود مسئول دسته دوم گروهان حضرت اباالفضل(ع).
وقتی شهید شد شانزده سالش تمام شده بود.شانزده سال بعد هم برگشت. درست شب تاسوعا.
وقتی برگشت اولین کاروان زائرای ایرانی رفت کربلا.
راه کربلا باز شده بود...
(شهید علیرضا کریمی)