روزى را نزدیک خواهیم نمود که اسراییل چنان بترسد و در فکر این باشد که مبادا از لوله سلاحمان، به جاى گلوله، پاسدار بیرون بیاید. باشد که ما شبانگاهان بر سرشان بریزیم؛ همچون عقابان تیزپروازى که شب و روز برایشان معنا ندارد و باشد آنجایى به هم برسیم که با گرفتن هزاران اسیر از صهیونیستها به جهانیان ثابت کنیم ما به اتکا به سلاح ایمانمان میجنگیم.
سی و یک سال پیش در چنین روزی (28 خرداد ماه 1361) مردی از تبار یاران عاشورایی امام خمینی (ره) در جبهه مبارزه با اسرائیل غاصب، سخنانی را بیان نمودند که میتواند راهگشای امروزمان باشد. عزت و شجاعت و اعتماد به خداوند متعال، خمیرمایه همه فرزندان خمینی است.
متن زیر، آخرین سخنرانی سردار جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان برای قوای محمد رسول الله در پادگان زبدانی واقع در خارج از شهر دمشق است. کمتر از ده روز پس از این سخنان، حاج احمد در جاده طرابلس به بیروت به همراه سه تن از همراهانش به اسارت مزدوران مسیحی رژیم صهیونیستی درآمد.
بسمالله الرحمن الرحیم
«بعد از انجام عملیات فتحالمبین در ایران، روند مسائل سیاسى جهان، تغییرات عمدهاى پیدا کرد و کامل کننده این تغییرات، عملیات پیروزمندانه الى بیتالمقدس بود.
در پى این دو عملیات بود که ابر قدرت آمریکا و امپریالیزم بینالمللى به این نتیجه رسیدند که عراق نه تنها قادر نیست در مقابل انقلاب اسلامى ایران بایستد و آن را به زانو دربیاورد، بلکه موجودیت خود او نیز در منطقه به خطر افتاده و هر آن بیم آن مىرود که با سقوط جریان صدامى در منطقه امپریالیزم و منافع آن متحمل ضربات سنگینى بشوند. به همین دلایل، امپریالیزم به فکر افتاد که باید این جریان بعثى را به نحوى از نابودى نجات دهد؛ بنابراین، تصمیم گرفتند تا هماهنگى خاصى در بین ایادى خودشان در منطقه ایجاد نمایند. شما عزیزان خودتان شاهد این هماهنگى هستید و سکوت سران مرتجع منطقه در مقابل تجاوز اسراییل، دلیل این مدعاست.
ژنرال الکساندر هیگ، وزیر خارجه آمریکا گفته است: ما باید سه مسأله جنگ ایران و عراق، بىثباتى کشورهاى خلیج فارس و بحران در جنوب لبنان را هر چه سریعتر حل کنیم! البته ما نیز بر این اعتقاد هستیم، ولى بر طبق آن خط مشیاى که اسلام به ما ارایه میدهد. آمریکا آرام نمینشیند و هر روز توطئهاى جدیدتر و خدعهآمیزتر از قبل را بر ملتهاى مسلمان تحمیل مینماید؛ غافل از آنکه تا در اقصى نقاط جهان گوینده «لااله الا الله» هست، همان جا نیز مرز اسلامى ماست. ما این هنرنماییهاى فرسوده و نقاشیهاى از بین رفته در طول تاریخ بر روى صفحات لجن مالى شدهاى را که به نام مرزهاى جغرافیایى در بین ممالک اسلامى علم کردهاند، هرگز قبول نداریم.
آقاى هیگ، وزیر خارجه آمریکا، یک هفته قبل از حمله اسراییل به جنوب لبنان در روز سىام می 1982 مىگوید: ما تا هفته آینده، این سه مسأله را حل خواهیم کرد.
اسحاق شامیر، وزیر خارجه اسراییل نیز براى آنکه اعتراضى به وزیر خارجه آمریکا کرده باشد، برآشفته مىگوید: شما آمریکاییها، چرا طرحها و برنامههاى نظامى محرمانه ما را افشا میکنید؟!
مجموعه این بیانات، نشاندهنده توطئهاى است که از قبل طرحریزى شده است و ابرقدرت آمریکا و فرزند نامشروع و خلفش اسراییل، هر دو از این تجاوز جنایتکارانه به لبنان، با خبر و همدست یکدیگر بودهاند. آنها از این تجاوز، چنین تحلیلى نیز داشتهاند که اولین نتیجه این حمله، ایجاد فشارهایى بر ایران است؛ به این معنا که پیام این فشارها به ایران، این خواهد بود که جنگ با عراق را حل و فصل نمایید تا ایران و عراق دوش به دوش همدیگر علیه اسراییل بجنگند!
از سوى دیگر، اگر ایران فریب این توطئه خدعهآمیز را نخورد و ما به جنگ ادامه دادیم، اذناب مرتجع و دست نشانده آمریکا در کشورهاى منطقه، ما را کشوری ضداسلام! محکوم کنند؛ با این تحلیل مکارانه که دشمن صهیونیستى به ممالک اسلامى لبنان و سوریه تجاوز نموده و عراق مایل است علیه اسراییل بجنگد، ولى ایران نمیخواهد!
طبیعتا همین مسأله، ما را وا میداشت که به آتش بسى ننگین تن بدهیم. کما اینکه به احتمال 80 درصد قصد داشتند در عراق کودتایى انجام بدهند، صدام را برکنار و آتش بس یکجانبهاى را در جنگ اعلام کنند و طى مقطعى پانزده روزه از سرزمینهاى اشغالى ایران خارج شده، آنگاه بحث شناسایى آغازگر جنگ و شناختن مجرم را که از اهم خواستههاى ایران بوده و هست، به حکمیت دو ارگان گرگ صفت محول کنند؛ یکى، شوراى امنیت سازمان ملل متحد و آن دیگرى، دیوان عالى عدالت بینالمللى یا همان «دادگاه لاهه»! ما هم خوب میدانیم که سگ زرد برادر شغال است و هر دو با هم یکى هستند.
آمریکا و اسراییل در نهایت ناباورى میبینند که ایران با آنکه در حال جنگ با عراق است، در جبهه دیگرى نیز وارد عمل میشود و نیرویى تقویت شده و قدرتمند به لبنان اعزام مینماید و با این اعزام نیرو، دشمنان انقلاب اسلامى در منطقه با حالتى بهتزده، همه نقشههاى خود را نقش بر آب و تمامى معیارها و محاسباتشان را برعکس و وارونه شده میبینند!
وقتى که در شب بیست و یک خرداد ماه، ما وارد فرودگاه بینالمللى دمشق شدیم، افرادى که براى استقبال آمده بودند، فکر میکردند ما براى بازدیدى تشریفاتى و حضور در ضیافتى دو ساعته به سوریه آمدهایم!
برادرها، تمامى مردم لبنان، شما را مرجع و ملجأ خود میدانند و معتقدند که فقط شما میتوانید آنها را نجات دهید. الان در لبنان مردم مدام میپرسند: کى میآیید؟ کى عمل میکنید؟! هر لبنانى را که میبینیم، اولین حرفش این است که آیا شما پاسداران انقلاب اسلامى ایران هستید؟ وقتى پاسخ مثبت میدهیم، بلافاصله میپرسند: پس کى به اینجا میآیید؟!
عزیزان، انشاءالله با به کار بردن تمام تاکتیکهایى که تاکنون آموختهایم و به کار بردن تمامى امکاناتى که در اختیار داریم، با ایمان به الله و اعتقاد به خدا، تن به این آتشبسها نخواهیم داد. با افراد و کشورها تا آن زمانى که علیه کفر «یعنى اسرائیل» بجنگند، ما نیز همراه و همکار خواهیم بود و اکنون برادران سوریمان در این جهت هستند و ما هم در کنارشان هستیم و با این برادران همکارى میکنیم و میجنگیم و اعتقاد داریم که انقلاب اسلامى را باید به جهان صادر کنیم.
انشاءالله خداوند به همه شما برادرها توفیق بدهد و به همه ما نیز این توفیق را بدهد که بتوانیم قوانین انفرادى و اجتماعى اسلام را هم درون خودمان و هم در اجتماعمان پیاده کنیم... این حرکت جدید ما نیز در منطقه نه صرفا به عنوان یک حضور سمبلیک و صورى است، بلکه حضور ما در این منطقه، عمل نیز در پى دارد. با اسراییل وارد جنگ خواهیم شد و عملیاتمان را علیه آنها شروع خواهیم کرد. هر کس با ماست؛ بسمالله! هر کس با ما نیست، خداحافظ!
ما با ایمانمان میجنگیم؛ جندالله با ایمانش میجنگد. بگذار بوقهاى تبلیغاتى رسانههاى صهیونیستى و سران اسراییل به ما بگویند شما براى خودکشى آمدهاید! ما ثابت میکنیم که خون ما باعث خواهد شد که سرزمینهاى مقدس اسلامى از دست امپریالیزم آمریکا و این رژیم غاصب و فاسد صهیونیستى آزاد بشود.
اینها (اسراییلیها) وقتى باورشان شد که نیروهاى ما به عزم جنگ با آنها دارند به سوریه میآیند، فورا اعلام آتش بس کردند! آتش بس؟! الان تمام فشارها دارد وارد میشود که کشورهاى دیگر هم تن به آتش بس بدهند؛ آن هم در شرایطى که ارتش اسراییل با تجاوز به لبنان، در منطقهاى به طول هشتاد کیلومتر و به عرض چهل کیلومتر پیش میآید و سرزمین مقدس اسلامى را اشغال میکند. تا به امروز مؤمنین سختترین مقاومتها را در مقابل اسراییل از خودشان نشان دادهاند و هنوز ارتش صهیونیستى نتوانسته وارد شهر «صور» شود؛ چرا؟ چون در صور شیعیان سکونت دارند و آنها معتقدند که نیروهاى ایرانى، امروز یا فردا از راه میرسند و به همین دلیل است که این چنین در مقابل ارتش سفاک اسراییل مقاومت کردهاند. تا این لحظه نگذاشتهاند که آنها وارد صور بشوند. با آن که برادران و خواهران ما در محاصره دشمن قرار گرفتهاند، ولى بحمدالله هنوز دشمن نتوانسته است به مناطق شیعهنشین وارد بشود.
سختترین مقابلهها و مبارزهها توسط همین شیعیان محروم صورت گرفته؛ آن هم در موقعیتى که سایر جریانات، حتى آن کسانى که معتقدات ناسیونالیستى و ملیگرایى داشتند، در مقابل دشمن پا به فرار گذاشتند. این مسلمانان واقعى هستند که اکنون دارند در مقابل تجاوز صهیونیستها ایستادگى میکنند و ما نیز به یارى خدا هر شهرى را که توسط اسراییلیها محاصره شده، با در محاصره انداختن نیروهاى دشمن آزاد خواهیم کرد و اسراییل را به سقوط میکشانیم! روزى را نزدیک خواهیم نمود که اسراییل چنان بترسد و در فکر این باشد که مبادا از لوله سلاحمان، به جاى گلوله، پاسدار بیرون بیاید. باشد که ما شبانگاهان بر سرشان بریزیم؛ همچون عقابان تیزپروازى که شب و روز برایشان معنا ندارد و باشد آنجایى به هم برسیم که با گرفتن هزاران اسیر از صهیونیستها به جهانیان ثابت کنیم که ما به اتکا به سلاح ایمانمان میجنگیم، نه به اتکاى هواپیما، نه با موشکهاى سام، نه با تانک، نه با توپ، نه با آتش جنگافزارهاى مادیمان، انشاءالله».