شهدای مرصاد

وبلاگ شهدای مرصاد فعالیت در عرصه های فرهنگی،اجتماعی،مذهبی،سیاسی (ایران)
شهدای مرصاد
وبلاگ فرهنگی،اجتماعی "شهدای مرصاد"
(این وبلاگ در سال 92 و 93 جزء سه وبلاگ برتر استان خراسان رضوی شناخته شده)
بایگانی
یاد شهدا
آیه قرآن تصادفی مهدویت امام زمان (عج)
عملیات انتقام سخت

طراحی

رفیق شهیدم

طراحی

طبقه بندی موضوعی
خبرنامه پیامکی
کارنامه عملیاتهای دفاع مقدس
جنگ دفاع مقدس

کاربرد واژه کلمه : «امام» در قرآن و احادیث

آیا می توان به یک فرد غیر معصوم گفت «امام»؟ و بر این اساس، آیا دست به تحریف روایاتی نزده ایم که تعداد ائمه (ع) را دوازده تا و همگی را از قریش می داند؟ واژه امام، در ادبیات کلامی و سیاسی اسلام، به شکل توقیفی نیستب، یعنی برای امام جماعت، امام جمعه، و حتی امام جائر نیز استفاده می شود؛ فی المثل در قرآن برای سران موثر در جامعه کفر، اصطلاح ائمة الکفر به کار رفته است. بنابر این کاربرد امام در مورد پیشوای جامعه اسلامی که از سوی امام زمان مورد نصب عام قرار گرفته است، قطعا بلا اشکال بلکه بسیار مفید و حتی ضروری است. در طول تاریخ اسلام، برخی از علمای اهل سنت به امام معروف شده اند؛ از جمله محمد غزالی، فخر رازی و ...؛ اما در میان شیعه، این واژه بیشتر برای ائمه معصومین منصوصین به کار رفته است و کمتر برای یک فرد غیر معصوم به کار رفته است. شاید دلیل اصلی آن هم این بوده است که امام بیشتر به معنای رهبری سیاسی و استراتژیک جامعه است و در دوران غیبت کبرا، شیعیان در اقلیت مطلق و تقیه شدیدی به سر می بردند و زمینه امامت علنی از سوی علمای شیعه نبوده است. اینک به بررسی امکان کاربرد کلمه امام بر یک فرد غیر معصوم می پردازیم؛ به این معنا که آیا کلمه «امام» یک مفهوم «توقیفی» است و فقط باید از ناحیه شرع مقدس برای فردی به کار رود تا ما هم بتوانیم آن را در همان مورد به کار ببریم، یا می توان در موارد غیر منصوص هم به کار برد؟

................................................

۱. کاربرد واژه «امام» در قرآن: کلمه امام در قرآن از یک منظر، در چهار مورد به کار رفته است؛

الف. امام؛ به معنای مقامی خاص که فراتر از مقام نبوت، رسالت و حتی خلیل بودن است؛ مانند «وَ إِذِ ابْتَلى‏ إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً» بقره، ۱۴۴. مصداق برجسته امام در این معنا، حضرت رسول خاتم و امیرالمومنین هستند؛ و حساب۱ همه مخلوقات در محضر آنان است؛ این معنا از امام، توقیفی و وابسته به اجازه الهی است و در دین اسلام فقط بر ۱۳ یا چهارده معصوم صدق می کند و بس.

ب. امام؛ به معنای رهبری و پیشوایی دینی و سیاسی گروهی از مومنین؛ خواه این رهبری از سوی یک فرد یا یک امت باشد.۲ «وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِینَ إِماماً» و نیز علامه طباطبایی در المیزان می گوید: «وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً" خواستیم آنان را پیشوا کنیم، تا دیگران به ایشان اقتدا کنند و در نتیجه پیشرو دیگران باشند، در حالى که سالها تابع دیگران بودند» یعنی همان کسانی که خوار و ضعیف شمرده شده بودند و پیرو دیگران وادرا شده بودند، امام دیگران شدند. و مسلما اینها یک فرد نبودند، بلکه یک مجموعه و امت بودند. این معنا از امام، ظاهرا توقیفی نیست.

ج. امام؛ به معنای رهبری کافرین۳؛ «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ لا یُنْصَرُونَ» قصص، ۴۱. این معنا از امام هم ظاهرا توقیفی نیست.

د. امام؛ به معنای الگو بودن یک کتاب برای هدایت: "وَ مِنْ قَبْلِهِ کِتابُ مُوسى‏ إِماماً وَ رَحْمَةً" علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می گوید: «امام و رحمت بودن تورات به این معنا است که تورات کتابى است که مى‏تواند مقتداى بنى اسرائیل باشد، و بنى اسرائیل باید در اعمال خود از آن پیروى کنند، بدین جهت امام است، و بدین جهت که مایه اصلاح نفوس مردم با ایمان است رحمت است.» ظاهرا این معنا هم توقیفی نباشد و بتوان کتاب قرآن یا نهج البلاغه و حتی صحیفه امام خمینی را هم امام دانست.

ه. امام؛ به معنای جلوداری هر چیزی: علاوه بر اینکه در ادبیات دینی، امام بر گروه خوبی از مردم اطلاق می شود، بر اساس روایات، هر چیزی امامی دارد، حتی زمین و امام زمین ها، سرزمین شیعیان است؛ ایران! «وَ إِنَّ لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ إِمَاماً وَ إِمَامُ الْأَرْضِ أَرْضٌ تَسْکُنُهَا الشِّیعَةُ...» کافی، ج ۸، ص ۲۱۲. این معنا از امام هم توقیفی نیست.

استدلال نخست: بر اساس آنچه از قرآن مجید برآمد، کاربرد لفظ امام، توقیفی نیست و حتی می تواند بر یک جمعی مثل قوم بنی اسرائیل که در برهی ای از زمان به دلیل صبر و یقین به آیات الهی، بر همه عالمیان برتری داده شدند، نیز به کار برده شود. به طور قطع، کاربرد واژه امام بر امت قبل از ظهور حضرت بقیت الله به دلیل شگفتی و ایمان اعجاب آور آنان، نیز صادق است. وقتی می توان به امت پیش از ظهور، امام گفت، حتما به امام و رهبرشان می توان امام گفت؛ یعنی امام خمینی و امام خامنه ای.

استدلال دوم: خداوند در چندین آیه، از جمله آیه ۲۴ سوره سجده می فرماید که ما از میان بنی اسرائیل، امامانی را قرار دادیم؛ «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ کانُوا بِآیاتِنا یُوقِنُونَ» نکته اول اینکه امام، انتصابی است نه انتخابی و کار خبرگان رهبری هم کشف ولیّ امر و امام امت است نه انتخاب وی. نکته دیگر اینکه از انبیاء بنی اسرائیل، تنها حضرت موسی اولوا العزم بوده اند ولی، مطابق این آیه، به غیر از ایشان هم گروهی از آنان امام بوده اند. از سویی، رَسُولِ اللَّهِ (ص) فرموده اند: «عُلَمَاءُ أُمَّتِی کَأَنْبِیَاءِ بَنِی إِسْرَائِیلَ» مستدرک الوسائل، ج ۱۷، ۳۲۰. و اگر در حق کلام اهل بیت و قران ظلم و تسامح نکنیم باید اذعان کرد که همانطور که برخی از انبیاء بنی اسرائیل، امام بوده اند، برخی از علماء امت هم می توانند امام باشند؛ و قطعا امام خمینی و امام خامنه ای جزء بی نظیرترین و برترین علماء شیعه بوده اند که چنین بار سنگینی را به سبب لیاقت شان، بر دوششان نهاده اند؛ بار امامت امت اسلام و بلکه تمام مردم جهان.

 

۲. کاربرد امام در روایات: در روایات زیادی کلمه امام، بر فرد غیر معصوم به کار رفته است که به چند نمونه آن اشاره می شود: «قُلْنَا لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) إِمَامُ قَوْمٍ أَصَابَتْهُ جَنَابَةٌ فِی السَّفَرِ وَ لَیْسَ مَعَهُ مَاءٌ یَکْفِیهِ لِلْغُسْلِ أَ یَتَوَضَّأُ بَعْضُهُمْ وَ یُصَلِّی بِهِمْ قَالَ ...» کافی، ج ۳، ص ۶۶. سوال از امام صادق (ع) درباره نماز جمعه: «إِذَا کَانَ إِمَامٌ یَخْطُبُ فَأَمَّا إِذَا لَمْ یَکُنْ إِمَامٌ یَخْطُبُ فَهِیَ أَرْبَعُ رَکَعَاتٍ...» کافی ج ۳ ص ۴۲۱. امام صادق (ع): «وَ عَلَى إِمَامِ الْمُسْلِمِینَ أَنْ یَدْفَعَ ثَمَنَهُ إِلَى مَوْلَاهُ مِنْ سَهْمِ الرِّقَاب» کافی، ج ۷، ص ۲۳۵. «فَإِنْ عَجَزَ الْمُکَاتَبُ فَلَا عَاقِلَةَ لَهُ إِنَّمَا ذَلِکَ عَلَى إِمَامِ الْمُسْلِمِینَ» کافی، ج ۷، ص ۳۰۸. «وَ أَدَّى الْإِمَامُ قِیمَتَهُ إِلَى مَوْلَاهُ مِنْ بَیْتِ الْمَال»کافی ج ۷ ص ۲۳۵. مسلما در این روایات، منظور از امام، امام معصوم نیست یا دست کم اینکه منحصر در امام معصوم نیست؛ بلکه شامل کسانی امام جماعت، امام جمعه، یا امام اجتماع؛ مثل محمد بن ابوبکر که والی امام معصوم بودند نیز می شود.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱. «وَ نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ وَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ أَحْصَیْناهُ فی‏ إِمامٍ مُبینٍ» یس، ۱۲. أَمِیر الْمُؤْمِنِین (ع): «أَنَا وَ اللَّهِ الْإِمَامُ الْمُبِینُ أُبَیِّنُ الْحَقَّ مِنَ الْبَاطِلِ وَرِثْتُهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (ص).» بحارالأنوار، ج ۳۵، ۴۲۷.

۲. علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می گوید: «یعنى ما را توفیق ده تا در راه انجام خیرات و به دست آوردن رحمتت از یکدیگر سبقت گیریم، در نتیجه دیگران که دوستدار تقوایند از ما بیاموزند و ما را پیروى کنند، هم چنان که قرآن کریم درباره ایشان فرموده: "وَاسْتَبِقُوا الْخَیْرات" و نیز فرموده: "سابِقُوا إِلى‏ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّةٍ" و گویا مراد از دعاى مورد بحث، این است که بندگان رحمان همه در صف واحدى باشند، مقدم بر صف سایر متقین. و به همین جهت کلمه "امام" را مفرد آورد و نفرمود: و اجعلنا للمتقین ائمة.» البته این تفسیر با معنای روایاتی که می فرماید که این آیه در حق فرزندان فاطمه نازل شده است، سازگار است، زیرا آنان مصداق اتم این معنا هستند.

۳. .وَ إِنْ نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فی‏ دینِکُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُونَ توبه، ۱۲.

Komail

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی