**پیامک های جدید بهمن ماه 1391**
امروز برایت یک عینک نو خریدم …
آخر تازگی ها ، حتی در اوج نزدیکی هم مرا نمی بینی . . .
-- اس ام اس های عاشقانه بهمن 91 --
“دلم گرفته برایت” زبان ساده ی عشق است
سلیس و ساده بگویم دلم گرفته برایت !
-- اس ام اس های عاشقانه بهمن 91 --
لبخند که میزنی …
پر میشوم از بهانه های خواستنت
پر میشوم از طنین خوش صدای نفسهایت
و زمزمه های در گوشی !
-- اس ام اس های عاشقانه بهمن 91 --
من ز گهواره تا گور به جای دانش تو را میجویم …
-- اس ام اس های عاشقانه بهمن 91 --
می خواهم بدهم دنیا را برایم تنگ کنند به اندازه ی آغوش تو تا وقتی به آغوشت می رسم بدانم همه ی دنیا از آن من است …
-- اس ام اس های عاشقانه بهمن 91 --
باران که می بارد ، دلم برایت تنگ تر می شود
راه می افتم ، بدون چتر ! من بغض میکنم ، آسمان گریه !
-- اس ام اس های عاشقانه بهمن 91 --
میدانم داشتنت آرزوی محالیست اما به دوست داشتنت که میتوانم افتخارکنم . . .
-- اس ام اس های عاشقانه بهمن 91 --
دنیا فهمید خیلی حقیر است وقتی گفتم : یک موی تو را به او نمیدهم …
-- اس ام اس های عاشقانه بهمن 91 --
به اندازه ی …..
بی خیال ….
تو فکر کن دوستت ندارم
من از پس اندازه گرفتنش بر نمی آیم !
-- اس ام اس های عاشقانه بهمن 91 --
بعضی حرف ها را فقط دست ها به هم میزنند
فقط دستها…
هزاران بوسه بر دستان خوش صحبتت . . .
-- اس ام اس های عاشقانه بهمن 91 --
عزیزم من خیلی وقته کارت قرمزمو گرفتم
فقط دارم آروم آروم زمینو ترک میکنم واسه وقت کشی . . .
-- اس ام اس های عاشقانه بهمن 91 --
تو از هر نزدیکی به من نزدیکتری ،
دوری و فاصله فقط برای کسانی معنی داره که دلهاشون از همدیگه دوره !
-- اس ام اس های عاشقانه بهمن 91 --
پیوند عشق حقیقی ، حتی با مرگ هم گسیخته نمیشود چه برسد با دوری !
-- اس ام اس های عاشقانه بهمن 91 --
چتری برایـــــم بگیر حتــــی خیالے . . .
خیس دلتنگـــے شده امــ !
-- اس ام اس های عاشقانه بهمن 91 --
بعضی دردها و چیزها
چــــــــــــــــــــــــقدر دیدن و شنیدنش تحمل میخواد….
خالی ام از حرف….
پرم از دلتنگی!!
********************************************************************
یک شب زمستانی؛
سردار به سرباز نگهبان گفت: سردت نیست؟
سرباز جواب داد: عادت دارم!
سردار گفت: میگویم برایت لباس گرم بیاورند…و رفت و…
آن وعده که کرد از یادش رفت…!
صبح جنازه یخ زده سرباز را دیدند که روی دیوار نوشته بود :
به سوز سرما عادت داشتم… وعده واهی تو… ویرانم کرد!
***
فقط باش….
همین که هستی کافیست…!
دور از من…..!
بدون من….!
چه فرقی میکند؟؟؟
گل میخری!! خوب است!!
برای من نیست؟!
نباشد!!!
همین که رختمان زیر یک آفتاب خشک میشود کافیست…..
دلخوشم به این حماقت شیرین….
***
دلم یک حضور مردانه می خواهد!
نه اینکه مرد باشد،
نه!
مردانه باشد….
حرفش،قولش،فکرش،نگاهش،قلبش..
آنقدرمردانه که تابی نهایت به او اعتماد کرد…!
***
سخت می گذرند … روزها را میگویم
خم شده ام از درد این روزها
مثل پیرزنی که چادری بسته به کمر و لنگان لنگان می گریزد
از امروز تا شاید به فردا برسد
فردایی شاید روشن و بی درد ….
***
زندگی من چون سیگاری بر لبانت دود شد و به هوا رفت …
نمیدانم میان این خاکستر های سوخته
هنوز به دنبال کدام رد خیانتی ؟!
***
دیر زمانی در او نگریستم
چندان که چون نظر از وی بازگرفتم
در پیرامون من
همه چیزی به هیات او در امده بود
آنگاه دانستم
که مرا دیگر از او
گریزی نیست…
***
قصد رفع زحمت ندارد به این زودى ها …مهمان ناخوانده ایســــــــــــــــــت…
“تنهایـــــــــــــــــــــــــى”!!!
***
لطفا” خودت زحمت این ” بی ” را بکش بگذارش جلوی ” معرفت ”
بچسبانش تنگِ نام قشنگ خودت …
من دلم نمی آید از این کارها بکنم !
***
دانم که آنچه خواهی ازین بازگشت چیست!
این در به صبر کوفتن از درد بی کسیســـت
دانم که اشک گرم تو دیگر دروغ نیست!
چون مرهمی صدای تو با درد من یکی ست…
***
حواسمون باشه
دل آدما
شیشه نیست
که روی آن ” هــا ” کنیم بعد با انگشت قلب بکشیم و وایسیم آب شدنش رو تماشا کنیم و کیف کنیم
رو شیشه نازک دل آدما
اگه قلبی کشیدی
باید مردونه پاش وایستی..
**
زیبا ترین حرفت را بگو…
چرا که ترانه ی ما
ترانه ی بیهودگی نیست
چرا که عشق
حرفی بیهوده نیست…
**
فقـط تـا صـد بـشـمـار…
آهــسـته آهــسـته
راسـتـی
مـن بـازی را خـوب نـمـی دانـم…
خودم را باید پنهان کنم یا گذشته را
تـو را فـرامـوش کـنـم یـا خـاطـره را
ایـن بـازی کـی تـمـام مـی شـود…
**
صــــــــــدا میکنم ” تو ” را …
این ” جــــانـــــی ” که می گویی…
” جانم ” را میگیرد…
**
عجایب عشــق همین استـــ
تنہـا همـان آغـوش آرامت مےکند کہ دلـت را بہ درد مےآورد…
**
به سرم اگر شلیک کنند..
جای خـــون..
فکر”تـــــــــــــــو”میپاشد به دیوار!
**
تــــو..
قلبـــــت برای همـــه زد جز مــــــــن…!
